جدول جو
جدول جو

معنی قلعه کاظم - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه کاظم
(قَعَ فَ رِدْ دی)
دهی است از دهستان دره صیدی بخش اشترنیان شهرستان بروجرد، واقع در 18هزارگزی شمال خاور اشترنیان و کنار راه مالرو کوشکی پائین به اشترنیان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 154 تن است. آب آن ازقنات و چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ تَ)
نام یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان بروجرد است. این دهستان از شمال به دهستان اشترنیان، از جنوب به قصبۀ اسدخانی، از خاور به دهستان همت آباد و از باختر به قصبه شیخ میری و کوه گردش محدود است. موقع طبیعی آن جلگه و کوهستانی و هوای آن معتدل و سالم است. آب کلیۀقراء آن از رود خانه الشتر و چشمه تأمین میگردد. راه اغلب قراء آن اتومبیل رو است. این ده از 93 آبادی تشکیل گردیده و در حدود 13000 تن جمعیت دارد. قراء مهم آن عبارت است از: گوشه گابله، گوشه چهار چنار، خیال، گندن و گیلان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
قلعه ای است که در استحکام به قلعه پرگ نمیرسد و دارای هوایی گرم است. (فارسنامۀ ابن بلخی چ کمبریج ص 159)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ وِ کَ)
دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، واقع در 58هزارگزی باختر نجف آباد و متصل به راه نجف آباد به دامنه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 502 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، انگور، حبوبات، سیب، زردآلو، بادام و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کَ)
ده کوچکی است از بخش ایذۀ شهرستان اهواز، واقع در 10هزارگزی شمال باختری ایذه و کنار راه مالرو کوه شور به برچستان. سکنۀ آن 50 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سِ)
قلعه ای است از توابع طلیطله در اندلس. (معجم البلدان ج 7 ص 11)
لغت نامه دهخدا
(اُ جُ / اُ)
قلعه ای است در مدینه
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کَ دُ)
دهی است از دهستان والانجرد شهرستان بروجرد، واقع در 2هزارگزی جنوب بروجرد و 2 هزارگزی جنوب شوسه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 217 تن است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا